پیشاپیش امیدوارم حداقل استخوانم به یه دردی بخوره!

  • ۰۰:۴۵

برام بامزه بود که تو پست قبلی یه نیمچه اشاره به مرگ رفته بودم و دوستان از روی مهربونی اومدن گفتن دور از جون و اینا. راستش اصلا این قسمت مرگ و میرش توجه خودمو خیلی جلب نکرده بود و فقط می خواستم به یه طنزی حرفمو بزنم. اینم شاید به خاطر اینه که 7- 8 ساله به خاطر رشته درسیم دارم توی گذشته ها شلنگ و تخته می ندازم و تمام زندگیم شده سر و کله زدن با انسان هایی که الان از دم همگی غذای کرم خاکی ها شدن و از مرگ حرف زدن راست راستی شده برامون یه طنز! برای همین روزی رو می بینم که یه دانشجوی باستان شناسی خوشحال استخونامو از زیر خروارها خاک پیدا کرده و جفت انگشتش رو انداخته تو حدقه چشمام و داره جمجمه ام رو بلند می کنه تا با فرچه پس کله ام رو تمیز کنه!! بعد هم وایسه ببینه استاد بهش چند میده!! آره. دقیقا به همین راحتی!

پ.ن: شک نکنید همینطور که ما نسبت به گذشته خیلی کنجکاویم آیندگان هم نسبت به ما کنجکاو خواهند بود. فرقش اینه که الان از کمبود اطلاعات سرگیجه گرفتیم در آینده از وفور اطلاعات سرگیجه می گیرن!

پ.ن: باستان شناسای با اخلاق موقع بیرون کشیدن یه اسکلت از خاک یا حالا از هر جای دیگه مثل تابوت، با احترام با استخوناش رفتار می کنن.




خوشی روز سی ام: خاطرات دوران دانشگاهمو می خوندم. یعنی آی خندیدم آی خندیدم. هیچ کدوم یادم نبود! اصلا حافظه در حد پلانکتون!! :))

  • ۳۳۵
bahar ...
((((: خوش به حال ایندگان
دانشجوهشون که بدبختن! فکر کنم واحداشون 6 واحدی هم بشه! :)
صبا ...
آخ دانشجوی باستانشناسی هستی؟!
جااانم بیا من تو را سفت در آغوش بگیرم:))
ای جونم. من کارشناسیم تاریخ بوده و ارشدم باستانشناسی و بهمن هم فارغ التحصیل شدم :)
بیااااا عزیزم :)) :***
پست آقای هولدن چه خوب بود که من اینجا هم زبون خودمو یافتم!! :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan