- شنبه ۲۳ مرداد ۹۵
- ۱۹:۵۷
عبور زائران قم از زیر قرآن
قدمت: قاجاریه
پ.ن: خلاصه اینکه شب عیده و ... آره دیگه... دوست داشتید دعا کنید.
عبور زائران قم از زیر قرآن
قدمت: قاجاریه
پ.ن: خلاصه اینکه شب عیده و ... آره دیگه... دوست داشتید دعا کنید.
رفتم عضو کمپین "قلیان ها را گلدان کنیم" شدم. حتما حتما هم بهش عمل خواهم کرد. فقط اینکه من تو زندگیم از نزدیک هم قلیون ندیدم. احیانا کمپین "لیوان ها رو گلدون کنیم" نداریم برم توش عضو بشم؟
خوشی روز صدم: و سرانجام خوشی روز آخر: یه پیک نیک فوق العاده استثنایی با همه خاله های دوست داشتنیم.
حسن ختام خوبی بود. چون بسیار بسیار خندیدیم. :))
+اینم از این. چالش صد روز خوشی من همینجا به پایان رسید. باشد که رستگار شویم.
خوشی روز نود و نهم: بالاخره سجاده عروس تکمیل شد. چنان خستگی از بدنم رفت بیرون که خدا می دونه :)
رفتم عضو کمپین "آب هست ولی کم هست" شدم. قرار شده به جای هر روز دوش گرفتن یه روز در میون دوش بگیرم. اما خب تابستونه و روز و روزگار مساویه با اسفل و سافلین جهنم. میگم کمپین "آب کم هست ولی به درک" نداریم که من عضوش بشم و هر روز دوش بگیرم؟
خوشی روز نود و ششم: چرخیدن توی بازار سنتی خودم تنها. بسیار که دلچسب بود.
خوشی روز نود و چهارم: نون تازه بابا، صبحونه معرکه مامان و مزه پرونی های داداش
خوشی روز نود و سوم: کار جدید و تموم شدن استرسا. دیگه ترس اینو ندارم که نتونم از پسش بر بیام. چون بر میام.
خوشی روز نود و دوم: نتیجه زحمات به بار نشست. خستگی از تن در رفت
خوشی روز هشتاد و هشتم: پیش به سوی فروشگاه و خرید وسایل آشپزی.
رفتم تو کمپین سه شنبه های بدون خودرو عضو شدم. حتما هم بهش عمل می کنم. اما امروز یکشنبه ست و من باید برم بیرون. کمپین یکشنبه های حتما با خودرو نداریم؟
خوشی روز هشتاد و هفتم: گوشی گم شده دختر خاله جان که کلی استرس انداخته بود به جونمون پیدا شد.
شرکت خلاق نینتندو بیکار بوده ورداشته یه بازی رو درست کرده داده دست مردم که سرگرمشون کنه. قضیه اینه که بازی رو روی گوشیتون نصب می کنید و باید برید "پوکِمون" شکار کنید. حالا چه جوری؟ گوشی رو بگیرید دستتون، دوربینتون رو هم روشن کنید و با جی پی اس، انقدر راه برید و نقاط مختلف شهر رو بگردید تا از این پوکمون ها شکار کنید. هر چقدر بیشتر بهتر! مثلا تو بانک هستید ممکنه گوشیتون چند تا از این پوکمون ها شکار کنه. تو دانشگاه، بیمارستان، بازار، حتی مسجد و پاسگاه و نیروی انتظامی! وقتی هم تعدادشون زیاد شد که دیگه قدرتمند محسوب میشی و سایر قوانین بازی.
حالا خودتون حال و روز مردم ایران رو تصور کنید. ملت که همینجوری بالقوه، نخورده مستن؛ تا حالا داشتیم "پو" و "کلش" رو تحمل می کردیم حالا که باید شاهد راه افتادن مردم توی کوچه و خیابون باشیم. مثلا عنر عنر پاشی بری دارقوزآباد سفلی پوکمون پیدا کنی!
حالا فعلا که اجراش تو ایران محدودیت داره. ولی دور نیست که ایرانی ها شور اینو رو هم دربیارن.
پ.ن: چند وقت پیش که "پو" روی بورس بود مثلا نصف شب تو خوابگاه خواب بودی یه دفعه صدای قار و قور شکم این موجود خنگ از گوشی دوستان میومد بیرون! رفیقم بلند میشد یه خورده با اون ادبیات خنک قربون صدقه بچه اش می رفت، شکمش رو سیر می کرد و دوباره می خوابید! یکی نیست به این دوستمون بگه با این پشتکاری که جنابعالی توی شب بیدار شدن داری، اگه واسه نماز شب بیدار می شدی که الان رستگار بودی و از توی فردوس برین برامون بوس پرت می کردی که! :|