- جمعه ۲۶ شهریور ۹۵
- ۱۷:۴۷
یه مدت بین بلاگرها مد بود که هر از چند گاهی وسایل و
بساطشون رو بریزن وسط و ازش عکس بگیرن و بازی راه بندازن و همدیگه رو دعوت
کنن. از دل و روده کیف گرفته تا کفش و بساط. اولاش جالب بود. اینستاگرام
همه گیر نبود و از این وبلاگ به اون وبلاگ حال میداد. رفته رفته تبدیل شد
به عکس از لاک و لوازم آرایش و ماگ و خلاصه هر چیز دیگه ای که خودم شخصا
مخالف درجه یک این تیپ عکسا بودم. توی بلاگفا زد و یکی کودتا کرد و گفت بسه
این عکسا. ملت بیاید از کتابخونه های شخصی تون عکس بذارید. ایده خوب بود.
می تونست خیلی کمک کنه به اینکه سلیقه کتابخونی همو بفهمیم اما خب تو خیلی
از عکسا عنوان کتاب ها مشخص نبود.
چند روز پیش دیدم دوستان از جناب هولدن کالفیلد خواسته بودن از کتابخونه شخصیش عکس بذاره یاد اون موقع افتادم. با خودم گفتم چه خوب میشه اگه بچه های بَیان هم این بازی رو انجام بدن با تاکید بر اینکه اسم کتاب هاشون مشخص باشه. دیگه با آقای کالفیلد مشورت کردیم و بنا شد من شروع کنم ایشون هم معرفی کنه.
این کتابخونه من:
ماه نامه های همشهری داستان رو که تا وقتی سردبیرش نفیسه مرشد زاده بود می خوندم و خیلی وقته که به نظرم از اوج اومده پایین و دیگه دنبال نمی کنم. سمت چپی ها هم ادبیاتن و فرهنگای لغتن. از بین شاعرای کلاسیک از همه بیشتر هم با عطار حال می کنم. :)
پ.ن: تو کتاب امانت دادن خیلی طفلکی ام. خیلی از کتابام که کم هم نیستن هنوزم برنگشتن دستم. یا اگه برگشتن خیلی داغون برگشتن. مورد داشتیم طرف شکست عشقی خورده کتاب منو پر کرده قلب تیر خورده :|
پ.ن: خیلی خوشحالم با همین بک گراند خیلی ها کنجکاو شدن و علاقه مند شدن به خوندن.
لطفا لطفا لطفا بازی کنید و ما رو هم خبر کنید تا بیایم یاد بگیریم و بیشتر و بیشتر بخونیم و بدونیم.
و در آخر تشکر از آقای کالفیلد
چند روز پیش دیدم دوستان از جناب هولدن کالفیلد خواسته بودن از کتابخونه شخصیش عکس بذاره یاد اون موقع افتادم. با خودم گفتم چه خوب میشه اگه بچه های بَیان هم این بازی رو انجام بدن با تاکید بر اینکه اسم کتاب هاشون مشخص باشه. دیگه با آقای کالفیلد مشورت کردیم و بنا شد من شروع کنم ایشون هم معرفی کنه.
این کتابخونه من:
ماه نامه های همشهری داستان رو که تا وقتی سردبیرش نفیسه مرشد زاده بود می خوندم و خیلی وقته که به نظرم از اوج اومده پایین و دیگه دنبال نمی کنم. سمت چپی ها هم ادبیاتن و فرهنگای لغتن. از بین شاعرای کلاسیک از همه بیشتر هم با عطار حال می کنم. :)
اینجا
قراره کتابایی باشه که سبک نوشتار نویسنده هاشون رو دوست دارم. اما سلیقه
کتابخونی من به هیچ وجه من الوجوه به اینا ختم نمیشه و هر کس غیر این گفته
شایعه کرده! به خاطر اینکه بیشتر کتابهای خیلی خوبی که خوندم اینجا نیست و
مصادف بوده با ایام کمبود بودجه و من مجبور بودم یا امانت بگیرم یا نسخه
الکترونیکش رو پیدا کنم. بعدا در ادامه از نویسنده های محبوبم میگم.
کتابای تاریخی عزیزی که محدود نشدن به درس و دانشگاه و
نفرستادمشون تو انباری. اینا جزو محبوبای من شدن و از جلدشون مشخصه چند
بار به امانت رفتن! (کتاب دومی از سمت چپ یه کتاب جغرافیای تاریخیه. به
نویسندگی گای لسترینج. به نظرم از کاملترین کتاباست در مورد تاریخ شهرها و
البته شیرین.)
سمت چپ کتابای باستان شناسی رو میبینید. سمت راست هم
کتابای مذهبی. من قرآن رو به اون شکلی که همه می خونن نمی خونم. ترجمه تنها
جواب سوالامو نمیداد. یه مدته دارم تفیسرشو می خونم تا حدودی خوبه. نکته
هاش رو هم تو دفتر کنار قرآن می نویسم. که البته تفسیرش یه نرم افزاره.
اون کتاب جلد طوسی هم که نوشتش محو شده یه کتاب خیلی قدیمی در مورد اهل حقی هاست به اسم آثار الحق.
اون کتاب جلد طوسی هم که نوشتش محو شده یه کتاب خیلی قدیمی در مورد اهل حقی هاست به اسم آثار الحق.
یه
سری کتابا هم هستن که چون نایاب بودن یا خیلی قدیمی، مجبور شدم کپی بگیرم و
اینجا بذارم. بیشتر کتابای تاریخی یا سالنامه های خیلی قدیمی هستن. و
اینکه عاشق کتابای خیلی قدیمیم.
مدتیه که این عکس بک گراندمه. اینا همون نویسنده هان که نوشته هاشون رو خیلی دوست دارم و اغلب نوشته هاشونو خوندم. اگه نمی شناسیدشون، که صد درصد بهتر از من می دونید معرفی می کنم. از راست:
یوستین گردر (نروژی)
هاینریش بل (آلمانی)
جی دی سلینجر (آمریکایی)
هاروکی موراکامی (ژاپنی)
زویا پیرزاد (ارمنی)
خالد حسینی (افغانی الاصل)
اوریانا فالاچی (ایتالیایی)
عباس معروفی (ایرانی :دی)
آنا گاوالدا (فرانسوی)
مدتیه که این عکس بک گراندمه. اینا همون نویسنده هان که نوشته هاشون رو خیلی دوست دارم و اغلب نوشته هاشونو خوندم. اگه نمی شناسیدشون، که صد درصد بهتر از من می دونید معرفی می کنم. از راست:
یوستین گردر (نروژی)
هاینریش بل (آلمانی)
جی دی سلینجر (آمریکایی)
هاروکی موراکامی (ژاپنی)
زویا پیرزاد (ارمنی)
خالد حسینی (افغانی الاصل)
اوریانا فالاچی (ایتالیایی)
عباس معروفی (ایرانی :دی)
آنا گاوالدا (فرانسوی)
پ.ن: تو کتاب امانت دادن خیلی طفلکی ام. خیلی از کتابام که کم هم نیستن هنوزم برنگشتن دستم. یا اگه برگشتن خیلی داغون برگشتن. مورد داشتیم طرف شکست عشقی خورده کتاب منو پر کرده قلب تیر خورده :|
پ.ن: خیلی خوشحالم با همین بک گراند خیلی ها کنجکاو شدن و علاقه مند شدن به خوندن.
لطفا لطفا لطفا بازی کنید و ما رو هم خبر کنید تا بیایم یاد بگیریم و بیشتر و بیشتر بخونیم و بدونیم.
و در آخر تشکر از آقای کالفیلد
- ۱۶۲۱