ثروت کاغذی

  • ۱۷:۴۷
یه مدت بین بلاگرها مد بود که هر از چند گاهی وسایل و بساطشون رو بریزن وسط و ازش عکس بگیرن و بازی راه بندازن و همدیگه رو دعوت کنن. از دل و روده کیف گرفته تا کفش و بساط. اولاش جالب بود. اینستاگرام همه گیر نبود و از این وبلاگ به اون وبلاگ حال میداد. رفته رفته تبدیل شد به عکس از لاک و لوازم آرایش و ماگ و خلاصه هر چیز دیگه ای که خودم شخصا مخالف درجه یک این تیپ عکسا بودم. توی بلاگفا زد و یکی کودتا کرد و گفت بسه این عکسا. ملت بیاید از کتابخونه های شخصی تون عکس بذارید. ایده خوب بود. می تونست خیلی کمک کنه به اینکه سلیقه کتابخونی همو بفهمیم اما خب تو خیلی از عکسا عنوان کتاب ها مشخص نبود.
چند روز پیش دیدم دوستان از جناب هولدن کالفیلد خواسته بودن از کتابخونه شخصیش عکس بذاره یاد اون موقع افتادم. با خودم گفتم چه خوب میشه اگه بچه های بَیان هم این بازی رو انجام بدن با تاکید بر اینکه اسم کتاب هاشون مشخص باشه. دیگه با آقای کالفیلد مشورت کردیم و بنا شد من شروع کنم ایشون هم معرفی کنه.

 این کتابخونه من:







ماه نامه های همشهری داستان رو که تا وقتی سردبیرش نفیسه مرشد زاده بود می خوندم و خیلی وقته که به نظرم از اوج اومده پایین و دیگه دنبال نمی کنم. سمت چپی ها هم ادبیاتن و فرهنگای لغتن. از بین شاعرای کلاسیک از همه بیشتر هم با عطار حال می کنم. :)



اینجا قراره کتابایی باشه که سبک نوشتار نویسنده هاشون رو دوست دارم. اما سلیقه کتابخونی من به هیچ وجه من الوجوه به اینا ختم نمیشه و هر کس غیر این گفته شایعه کرده! به خاطر اینکه بیشتر کتابهای خیلی خوبی که خوندم اینجا نیست و مصادف بوده با ایام کمبود بودجه و من مجبور بودم یا امانت بگیرم یا نسخه الکترونیکش رو پیدا کنم. بعدا در ادامه از نویسنده های محبوبم میگم.




کتابای تاریخی عزیزی که محدود نشدن به درس و دانشگاه و نفرستادمشون تو انباری. اینا جزو محبوبای من شدن و از جلدشون مشخصه چند بار به امانت رفتن!  (کتاب دومی از سمت چپ یه کتاب جغرافیای تاریخیه. به نویسندگی گای لسترینج. به نظرم از کاملترین کتاباست در مورد تاریخ شهرها و البته شیرین.)



سمت چپ کتابای باستان شناسی رو میبینید. سمت راست هم کتابای مذهبی. من قرآن رو به اون شکلی که همه می خونن نمی خونم. ترجمه تنها جواب سوالامو نمیداد. یه مدته دارم تفیسرشو می خونم تا حدودی خوبه. نکته هاش رو هم تو دفتر کنار قرآن می نویسم. که البته تفسیرش یه نرم افزاره.
اون کتاب جلد طوسی هم که نوشتش محو شده یه کتاب خیلی قدیمی در مورد اهل حقی هاست به اسم آثار الحق.



یه سری کتابا هم هستن که چون نایاب بودن یا خیلی قدیمی، مجبور شدم کپی بگیرم و اینجا بذارم. بیشتر کتابای تاریخی یا سالنامه های خیلی قدیمی هستن. و اینکه عاشق کتابای خیلی قدیمیم.





مدتیه که این عکس بک گراندمه. اینا همون نویسنده هان که نوشته هاشون رو خیلی دوست دارم و اغلب نوشته هاشونو خوندم. اگه نمی شناسیدشون، که صد درصد بهتر از من می دونید معرفی می کنم. از راست:
یوستین گردر (نروژی)
هاینریش بل (آلمانی)
جی دی سلینجر (آمریکایی)
هاروکی موراکامی (ژاپنی)
زویا پیرزاد (ارمنی)
خالد حسینی (افغانی الاصل)
اوریانا فالاچی (ایتالیایی)
عباس معروفی (ایرانی :دی)
آنا گاوالدا (فرانسوی)

پ.ن: تو کتاب امانت دادن خیلی طفلکی ام. خیلی از کتابام که کم هم نیستن هنوزم برنگشتن دستم. یا اگه برگشتن خیلی داغون برگشتن. مورد داشتیم طرف شکست عشقی خورده کتاب منو پر کرده قلب تیر خورده :|

پ.ن: خیلی خوشحالم با همین بک گراند خیلی ها کنجکاو شدن و علاقه مند شدن به خوندن.

لطفا لطفا لطفا بازی کنید و ما رو هم خبر کنید تا بیایم یاد بگیریم و بیشتر و بیشتر بخونیم و بدونیم.

و در آخر تشکر از آقای کالفیلد

  • ۱۵۶۷
Super TeD
بازیِ جالبیه
ا تد :))

هولدن کالفیلد
کالفیلد هستم :دی
و البته اونجا باید بنویسی آقامون سلینجر (ص) (ع) (ره) :|
بعدشم، این ریسه دور کتابخونه من رو مُرد! :))
بله بله. بالاتر صحیح نوشته بودم پایینی اشتباه تایپی بود و اصلاح شد :)
آخرش هم باید سه تا صلوات فرستاد حتی :)))
ریسه کتابخونه خودمون رو هم مردونده! :دی
مرسی از همکاری
b lue
من هم بازی کردم :) 
ممنون :)
ممنون عزیزم.میام میبینم حتما :)
یه خاطره از یه دوست قدیمی
میگفت تازه به خونه جدید رفته بودم
شوهرم کتابخانه قبلی رو هم همراه خودش آورده بود
داشتم کتابهامون رو توش میچیدم
یه سری چیدم نوبت رسید به قرآنهامون
هر کاری کردم قرآنم چون بزرگ بود تو طبقه های وسطی جا نشد
طبقه اول رو نگاه کردم به نظرم رسید بزرگتر هست امتحان کردم قرآنم همونجا جا شد

یه دفعه یخ کردم
گفتم وایِ من! این قرآنِ زنده داره با من حرف میزنه!
داره به زبون بی زبونی میگه بفهم قرآنت باید همه جا سرور باشه حتی توی کتابخونه ت

قصد جسارت نداشتم چون این خاطره برای خودم خیلی جالب و هشداردهنده بود برای شما هم نوشتم در تأیید یا حذف آن مختارید

+
نکته نویسی از قرآن در دفتر، تجربه فوق العاده ای است
ممنون از تعریف کردن خاطرتون :)
راستش قرآن منم تو طبقه اول جا نشد. طبقه پایین یه مقدار ارتفاعش زیاد تره. به علاوه اینکه طبقه بالا خیلی خیلی خاک میشینه اینه که مجبور شدم بذارم اونجا. ولی بازم ممنون برای توصیتون. :)
برای من که تجربه خیلی خوبیه. چیزای خوبی یاد گرفتم. :)
گمـــــــشده :)
من کتابخونه ندارم خب
اکثرا کتابامو از کتابخونه می گیرم
چیکار کنم الان؟
:|
کتابخونه قشنگی داری
خدا برات حفظش کنه دی:
مشکلی نیست که. منم نداشتم. کتابام تلنبار میشد ته کمد :)
اگه دوست داشت داشتی از ثروت کاغذی امانتیت عکس بگیر هر چی که دستته. منم خیلی امانت خوندم :)
ممنون عزیزم. :)
آقاگل ‌‌‌‌
عنوان واقعا عالیه.
حرکت هم که حرف نداره.
چشم شرکت میکنیم :)

ممنون :) ^_^

بسیار خوشحالمون می کنید 
قاسم صفایی نژاد
برای ما متاهلها که اتاق شخصی نداریم دیگه چی؟ :D هفتاد درصد کتابها هم رفته تو انباری و فقط چهار ردیف کتاب مونده تو کتابخونه!
سلیقه کتابخونی هم در گودریدز میشه دید. با عکس دیدن که سخته، چون نمراتی که افراد به کتابها میدن معلوم نیست

اتفاقا به نظرم متاهل ها باید بیشتر کوشا باشن. مستقلید، دستتون توی جیب خودتونه و... :) اصلا خانم ها باید توی جهیزیشون به جای بوفه ظرف، کتابخونه بذارن.
بله برای دیدن سلیقه کتابخونی که خیلی راه هست اما حساب وبلاگ فرق می کنه. جو دوستانه و نظرایی که بچه ها میدن، دعوت کردن به بازی، هم صمیمیه هم شیرین. برای کسایی هم که هنوز مطالعه رو شروع نکردن خیلی میتونه تشویق کننده باشه. :)
del nia
شرکت میکنیم ولی وقتی خوندید حق دو نقطه خط شدن نداریدا!
نقطه خط چرا؟! :) شما شرکت کن هر چی باشه قبوله. ;) همه که از شکم مادرشون کتابخون نبودن. :) ^_^
هانیه شالباف
سلام :)
چه عنوان قشنگی و چه پست خوبی ^_^
منم کتاب‌های منصور ضابطیان و زویا پیرزاد و عباس معروفی رو خوندم و توی کتاب‌خونه‌ی شماهم دیدم‌شون ... همشهری داستان روهم هنوز می‌خرم و روش  تعصب دارم :D
از بین نویسنده‌های خارجی هم اکثرا رو یا نگاهی انداختم یا خوندم... هاینریش بل و موراکامی رو دوست داشتم...
سلیقه‌هامون بهم نزدیکه فکر کنم :))

+حتما انجام می‌دم .. :)

سلام.
ممنون عزیزم :)
کتابای آقای ضابطیان خیلی خوبه. من توی شرایط خیلی خیلی بد روحی خوندم ولی آرامش خیلی خوبی بهم داد.
همشهری داستان رو قبلا خیلی دوست داشتم. اون موقع که تبلیغات نداشت. نمی دونم چرا جدیدا جذبم نمی کنه.
پس حتما کتابای خالد حسینی و آنا گاوالدا رو بخون. مطمئنم خوشت میاد. :)

لطف می کنی عزیزم. منتظریم :)
نت فالش
منم نوشتمممممم*_________*
ممنون عزیزم. میام پیشت :)

ب.ن: کامنتا که بسته ست ولی لازمه بگم خیلی خوب بود پستت. :)
جولـ ـیک
چراغونی داره:)))
خودم یاد نیمه شعبان میفتم :))))
نام نام خانوادگی
منم نوشتم :) کوتاه ولی خب :)
بسیار لطف کردید و ممنون :)
پرستو
وااااای خدا چقد خوبه یکی تاریخ خونده باشه، وبلاگ داشته باشه، تو وبلاگش عکس از کتابخونه اش گذاشته باشه، بعد اسم آبراهامیان تو کتابخونه اش بدرخشه، خیلی خوبه
اصن نمی دونی چه حالی میده :)
عزیزدلی. منزل خودته. :)) آره بابا یه کم هم زبون پیدا کنیم. مردیم از تنهایی. :)
راستییی صبا نویسنده وبلاگ روی خط استوا هم تاریخ خونده. البته فعلا نمی نویسه. لینکش اون بغل هست :))
پرستو
ای ول 
میرم سراغش 
یه تاریخ خونده دیگه پیدا کردم، هوراااا
آره بسیارتا دختر خوبیه :)
اندیشه خلاق
خیلی خوب بود..
خواهش می کنم :)
م
چه عکس خوشگلی
از اون نویسنده های مورد علاقتون من فقط از ۴ نفرشون کتاب خوندم و اتفاقا منم دوستشون دارم مخصوصا داستان کوتاه های گاوالدا رو .
کتابخونه من شاید به اندازه یکی از طبقه های کتابخونه شما توش کتاب باشه بیشتر میشه گفت یه قفسه کوچیکه چون حملش موقع اسباب کشی خیلی سخته من یه مدت رو آوردم به کتاب الکترونیک هم ارزون تره هم مشکل حمل نداره هم اینکه فامیل نمیان قرض بگیرن بعد پسش ندن یا روش آبگوشت بریزن! 

ممنون :)
منم کتابخونه نداشتم کم کم جمع کردم. کتاب الکترونیک هم خوبه ولی من هر کاری می کنم می بینم عاشق بوی کاغذم :)
Aidin
سلام ، 
اگه اون همشهرى داستانا رو  میفروشین ،من خریدارم ، با قیمت بالا :) 
اى میل من aidin29@gmail.com
سلام. :)
خیلی دوست دارم کمک کنم تا شما هم این شماره ها رو داشته باشید ولی واقعیت خیلی دوسشون دارم و از برگ برگشون خاطره دارم. ممنون از لطفتون، واقعا شرمنده
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan